از آنجایی که، اسلام دینی مبتنی بر جبر می باشد و در کنار این مقوله، اختیار به صورت ضمنی وارد مباحث نظری و فقهی آن شده است و اختلاف نظرات عجیبی میان دینداران این آیین در این باره وجود دارد و هنوز هیچ کدام از به اصطلاح اندیشمندان دینی!! تعریفی جامع و یا حدأقل نظری قابل پذیرش ارائه ندادهاند. و در تمامی این مباحث تنها وجود موجودی توهمی به عنوان تصمیم گیرنده و جهت دهندهی ایدهها و حلال مشکلات خودنمایی می کند و در هر صورت تصمیم نهایی در دست این موجود است.. این موجود توهمی که بودنش در میان تئوری ها و نظریات هیچ جایگاهی ندارند و کاملا با منطق سلیم ناسازگار است، در اسلام آن را "اله، الله" می نامند. سپس کلماتی دیگر چون خدا، رب، ایزد، یزدان، پروردگار، آفریدگار، مترادف با آن قرار گرفت. و مسلمانان در هر مسألهای که به بن بست عقلی برسند و دین از پاسخ دادن به خرد عاجز ماند، به ناچار روی به "نقـل" می آورد و با ایراد گفتهای از فلان امام و یا فلان آخوند، توجیهی در برابر گرهی کور دینی می یابند. با چنین رویهای طبیعی است که نظریات این افراد در شعاعی تنگ و تاریک همراه با ترس و ارعاب جهت میگیرد. کسانی را که عقاید مسلمانان را نپذیرند با صفات کافر و بی دین و بی ایمان متصف می گردند. و طبیعی است که راه چاره چنین انسان هایی گردن زدنشان و قلم کردن انگشتانشان است، هم چنانکه در آیهی 12 سوره انفال به آن اشاره شده است: "سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْأَعْنَاقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ به زودى در دل کافران وحشت خواهم افکند پس بالای گردنها را بزنید و همه سرانگشتانشان را قلم کنید".
این همان هدایت و راهنمایی اسلامیست، این همان رحم و شفقت اسلامیست، این همان احترام به ایدههای دیگران است. این همان کامل ترین دین پروردگاریست که با هزاران منت بر بندهی خویش، یعنی "محمد" ارزانی داشته است.
اما پس از آنکه از سوی سازمان ملل روز دهم دسامبر، برابر با بیستم آذر، به عنوان روز جهانی حقوق بشر نام گذاری شد، و در سال۱۹۴۸ ميلادی یعنی شصت سال پیش مجمع عمومی سازمان ملل اعلاميه جهانی حقوق بشر را تصویب کرد، جایگاه اسلام جبر مدار و سایر ادیان توهمگستر در شعاع حقوق بشر، در منگنه قرار گرفتند. عملکرد نهادهای مدافع حقوق بشر در سراسر جهان، و تمرکز بر دفاع از حقوق انسانها در سالهای اخیر، باعث شده است که دین با چالشی عظیم در برابر کرامت انسانی مواجه شود. اگر در گذشته می توانستند با وعدههای دروغین قدرت تفکر و تعقل را از انسان ها سلب کنند، اما امروزه در سایهی عملکرد نهادهای حقوق بشری به همهی جوانب بشریت توجه تام می شود حتی به دیکتاتوران نیز، تا مبادا حقی از آنها نیز ضایع گردد.
هر چند که در اعلامیهی جهانی حقوق بشر نسبت به آزادی ادیان اشاره شده است، اما در میان ادیان چنین حقی به هیچ ایده و فکری داده نشده است، حتی هیچ دینی آیین دیگری را نمی پذیرد و حتی برخی از آن ها سایر ادیان را نجس هم می داند مانند دین اسلام و مذهب تشیع به طور خاص. قوت قهریهای که خداوند و خداوندگاران به بندگان ارزانی داشتهاند ناشی از همان حس قدرت طلبی انسانهاست که برای ماورایی کردن سلطهی خویش آن را به موجودات آسمانی نیز پیوند دادهاند. سلطنت به معنای فرمانروایی خودکامه است. کسانی که چنین نیروی خودکامگی را به ماوراء پیوند می دهند در واقع در فکر ابدی کردن قدرت خویش بر مردم هستند و حتی از ازل کره خاکی و تمامی سیارات و موجودات را به خاطر خلقت خود به مردم القاء می کند. (توجه به گفتهای از پیامبر اسلام در این مورد! حدیث قدسی «لولاک لما خلقت الأفلاک») و روشن است که چنین افرادی برای حفظ ایدئولوژی خویش آن را به نمایندگان و عناصر خود که فقط حضوری محصور کننده داشته باشند، منتقل میسازند.
به گفتۀ باروخ اسپینوزا، فیلسوفِ یهودیتبار هلندی که اجدادش در دورانِ تفتیشِ عقاید در پرتغالِ قرنِ شانزده به اکراه به مسیحیت گرویدند و برای گریز از خشونتِ مذهبی به فرانسه مهاجرت کردند و از آن جا نیز اخراج شده، به روتردام در هلند پناه بردند، "غایتِ دولت، آزادی است" و "غایتِ وحی الهی، اطاعت است و فرمانبُرداری".
مثلا در اسلام چنین سلسله مراتب فرمانبرداری وجود دارد: اطاعت از خدا در درجهی اول اهمیت، سپس اطاعت از 124 هزار پیامبر و به طور خاص اطاعت از محمد، سپس اطاعت از خلفای راشدین، از امامان، از امامزادهها، از سادات، از شیوخ، از آخوندها، از جوجهطلبهها، از حاج آقای بزرگ خاندان، از کربلایی سرکوچه، از مشدی هشت بار صیغه کرده، و ..غیره. اما سؤال اینجاست که؛ در این چنین روالی، دمکراسیت و آزادی بیان و اندیشه، چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟؟؟!!!
ممنونم كه بم سر زدي.كلا ميخوام اينو بگم كه من اگر جوابي به كسي ميدم واسه رو كم كني نيست.اما اين آقا چيزي جز فرا فكني و اظهار تاسف و اينا نداشت.من خودم تو شرايط لنگ در هوا دارم دنبال جواب ميگردم.اون هي مياد واس من غلط املايي ميگيره و...!
پاسخحذفخلاصه من اگر بدونم كه اشتباهي كردم تو بلاگم براي همه ميگم.
تو رو هم دوست دارم كه نه بخاطر هم فكر بودن با من بخاطر ميخوامت كه كلا همه رو دوست دارم و براي دوستا و دوستي هاي جديد ارزش قائلم.بوس
با بهترین درود ها
پاسخحذفحایگاه بشر در دینهای ابراهیمی و سامی بسیار پست است و البته حالب این است که همه هم برای این پست بودن دلیل کاملا !!قانع کننده ای دارند بطور نمونه برای صیغه و یا 4 همسری و یا سنگسار ! برای اطاعت بدون پرسش و پاسخ از الله برای پیروی از ولی امر !! همه و همه از دید انها درست است
با ازروی پیروزی بر خرافات با هر نام و نشانی
شاد باشی و تندرست
درود آرمان
پاسخحذفاصولا ادیان شناخته شده جهان با حقوق بشر هیچ سازگاری ندارند و اسلام در این زمینه با اختلافی بسیار زیاد در رده نخست قرار دارد. نمیشه هم به حقوق بشر اعتقاد داشت و هم گردن زدن کافران و بریدن دست و پای دزدان و دشمنان محمد.
پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی
درود
پاسخحذفوبلاگ من فیلتر شد. لطفا به شماره موجود در آدرس یکی اضافه کنید.
www.kheradgeraee14.blogspot.com
پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی
تراش باش گرامی پیام بسیار جالبی بود ولی با سختی خواندمش لطفا" یک فکری به حال فونت نوشته هایت بکن پدر آدم در میاد تا خطوط را بخوانم به هر حال دستت درد نکنه خیلی جالب و منطقی نوشته بودی، باید بگویم که یک باورمند دینی، مذهبی بنا بدستور دین و مذهب و ملاهای دینش نمیتواند وجدان داشته باشد - یا رعایت احکام یا وجدان و اخلاقیات - ایندو مثل دو پادشاه هستند که در اقلیمی نگنجند
پاسخحذفسلام تراش باشی عزیز
پاسخحذفچطورید؟
خوبه که همچنان پابرجا هستید.
نشانی خردگرایان از پله های ترقی بالا رفت لطفا" یک شماره به آن اضافه کنید
پاسخحذف30 آذر تاریخ جشن باستانی یلدا را که یاد آور زایش میترا در افسانه های کهن ایرانی است به همه عاشقان این سرزمین و فرهنگ آن تبریک و خجسته باد می گویم.
پاسخحذفما ایرانیان مردم شادی بودیم تا پیش از ورود تازیان. باید این جشن های باقی مانده از نیاکانمان را زنده نگه داریم و در هر شرایطی که هستیم و می دانم که شرایط بسیار سختی است شاد باشیم و نگذاریم این حکومت به هدف خود که همانان پاشیدن و بارور کردن بذر غم و اندوه و نا امیدی در این سرزمین است برسد.